دوستان عزیز به وب ما خوش اومدید!

با سلام به شما کاربر گرامی
این وبلاگ که توسط دانش آموزان کلاس9.1 و پشتیبانی معلم عزیزمان سرکار خانم اعلایی تهیه و تدوین گردیده است.علاوه بر آن امید است که با هدفی که پیش رو داریم جنبه ی علمی و فرهنگی نیز برای شما فراهم آورد.
بی صبرانه منتظر نظرات و پیشنهادات شما عزیزان هستیم.
سپاس...

...

کانی های نامهربان 

برخی از کانی ها در طبیعت وجود دارند که برای سلامتی انسان ضرر دارند. هنگام برخورد با این کانی ها با رعایت اصول علمی و بهداشتی می توان از آسیب آنها در امان بود. کانی آزبست از این گروه است. این کانی
که به صورت رشتهٔ الیاف طبیعی (شکل ۵) وجود دارد، پس از استخراج از معدن، به دلیل مقاومت زیاد در برابر گرما و کشش در تهیهٔ لنت ترمز، لباس های ضد حریق، سقف های کاذب و ... استفاده می شود.
در صورتی که این الیاف از داخل لنت ترمز، لباس های ضدحریق و ... وارد هوا شوند، از طریق تنفس وارد شش ها می شوند و به دیوارهٔ شش می چسبند و سلول های شش را به سلول های سرطانی تبدیل می کنند.
در برخی از کشور ها استفاده از این کانی در صنعت ممنوع شده است.

 

نگاه اجمالی

فاز بلور مایعی جسم را گاهی (فروفاز) (به معنی فاز بینابینی) یا فاز فرومورنیک نیز می‌نامند. در بلورها ، اتمها یا مولکولها در شبکه‌های تناوبی منظم آرایش می‌یابند. بدین ترتیب در مقیاس میکروسکوپیکی ، بلورها نظم بسیار زیادی دارند. اگر مکان یک مولکول مشخص شود مکان مولکولهای دیگر را می‌توان با اطمینان فراوانی حتی در فواصل دور هم تعیین کرد.

بلورها در مقابل در مایعات تقریبا آزادانه حرکت می‌کنند و در مقیاس میکروسکوپیکی بسیار نامنظم هستند. با این حال هنوز هم اندازه‌ای نظم کوتاه برد ناشی از دافعه کوتاه برد میان اتمها یا مولکولها در آنها دیده می‌شود. بطوری که اگر مکان یک اتم یا یک مولکول مشخص شود، مکان مولکول‌های دیگر را می‌توان با اطمینان نسبتا زیادی حتی در فواصل دور هم تعیین کرد. از آنجا که نظم مکانی دور برد در مایعات وجود ندارد مایعات در برابر تغییر شکل برشی مقاومتی از خود نشان نمی‌دهند و تحت تأثیر وزن یا نیروی دیگر به آزادی جریان پیدا می‌کنند. 



img/daneshnameh_up/8/8e/300px-LCD_layers.png

 

تاریخچه کشف

بلورهای مایع در سال 1888 میلادی توسط Friedrich Reinitzer هنگام مطالعه و بررسیکلسترول در گیاهان کشف شد، ولی نه تنها خود کاشف آن از ماهیت آنچه مشاهده کرده بود کاملا آگاه نبود بلکه تا همین دهه‌های اخیر بصورت یک پدیده جالب توجه به آن نگاه می‌شد. 

ساختار بلور مایع

نظم ساختاری بلور مایع ، چیزی بینابین نظم ساختاری مایع و جامد است. تغییرات فاز بین فازهای جامد مایع و مایع ، از طریق گرما کردن در مورد بلورهای مایع توموتروپ و یا مخلوط کردن ماده دوم در مورد بلورهای مایع لیوتروپ میسر می‌شود. بلورهای مایع ترموتروپ معمولا از مولکولهای آلی (کربن دار) تشکیل می‌شوند. این مولکولها یا خطی هستند و قسمت مرکزی آنها سخت است و دنباله‌های انعطاف پذیر در یک سر و یا در دو سرشان دارند یا دایره‌ای هستند و قسمت مرکزی شان قرصی و سخت است و 4 تا 8 دنباله انعطاف پذیر بطور شعاعی از آن خارج می‌شوند. بلورهای مایع ترموتروپ به دسته‌های زیر تقسم می‌شوند: 

بلور مایع نیماتیک

بلور نیماتی معمولا از مولکولهای آلی میله‌ای شکل ساخته می‌شود. همانند مایعات ، این نوع بلورهای مایع فقط از لحاظ مولکولی دارای نظم کوتاه برد هستند. برخلاف مایعات در این محورهای بلند مولکولها همگی بطور متوسط هم سو هستند. از اینرو بلور نیماتیم را می‌توان بلور جهت دار ‌دانست. این بلور مایع همانند مایع سلولی جریان پیدا می‌کند، اما از نظم بسیار بیشتری برخوردار است. 

بلور مایع اسمکتیک

بلور مایع اسمکتیک هم از مولکولهای میله‌ای ساخته می‌شود، ولی نظم مولکولها در آن بصورت لایه و هم صفحه‌ای است. در هر لایه ، مولکول فوق نظم کوتاه برد مایع گونه دارند. بدین سان ، بلور مایع اسکمتیک را می‌توان تناوبی یا بلور بین در یک بعد و بی نظم یا مایعی در دو بعد دیگر داشت. بلور اسکمتیک مانند بلور سیستماتیک تحت تأثیر وزن جریان پیدا می‌کنند. بسته به اینکه میله‌ها در هر لایه مثلا بصورت مایل یا راست ایستاده باشند. با زیر دسته‌های متعددی از فاز اسکمتیک روبرو می‌شویم. 

بلور مایع کوکستریک

بلور مایع کوکستریک شبیه نیماتیک است، اما بجای اینکه میله‌ها در همه جا یکسان باشد، در نقاط مختلف دست خوش تغییر جهت می‌شود که این امر در نهایت ساختاری مارپیچی پدید می‌آورد. اگر صفحاتی عمود بر محور مایع در نظر بگیریم در هر صفحه سمتگیری منظمی همانند فاز نیماتیک روبرو می‌شویم. جهت موضعی این سمتگیری در هر صفحه نسبت به صفحات مجاورتی کمی چرخیده است. 

بلور مایع دیسکوتیک دیاستوئی

بلور مایع دیسکوتیک یاستونی از مولکولهای قرص شکل تشکیل شده است. مولکولها در ستونهایی مرتب می‌شوند که نسبتا شبیه به ستونهای میله یا مهره‌های تخته نرم هستند، در هر ستون فقط نظم کوتاه برد وجود دارد. اما ستونها بطور تناوبی در دو بعد مرتب می‌شوند و ترکیب آنها معمولا بصورت شبکه شش گوش است. بدین سان ، بلور مایع دیسکونیک در دو بعد منظم و در یک بعد بی نظم است. 



img/daneshnameh_up/d/dd/300px-Shilirren_texture.jpg

 

اساس فیزیکی مایع تریوتروپ

در بلورهای مایع ترموتروپ ، گرم کردن ماده جامد منجر به فاز آی بلور مایع بیشتر می‌شود، منظور این است که بجای تبدیل مستقیم از فاز جامد به فاز مایع همسانگرد ، این مواد گرم شدن از یک یا چند فاز بلور مایع عبور می‌کنند.


بلور ------> نیماتیک ------> اسمکتیک ------> مایع همسانگرد

 

اساس فیزیکی مایع اسکمتیک

در تبدیل از بور به اسکمتیک ، جسم بسیار نرم می‌شود و تحت برش جریان پیدا می‌کند. اگر چه اغلب اگر گذارهای بین فازهای متمایز اجسام ناپیوسته‌اند. فاز اسمکتیک بطور پیوسته به فاز نیماتیک تبدیل می‌شود که آنرا گدازهای مرتبه دوم می‌گویند. نیماتیکها معمولا نسبت به فازهای اسمکتیک چسبندگی کمتری دارند. و اگر اقدامات خاص برای جهت دادن آنها صورت نگیرد، ظاهری کدر یا گل آلود دارند که این هم بخاطر حضور ناحیه‌های متعددی است که هر ک سمتگیری مولکولی خاص خود را دارد. این کدری به هنگام تبدیل بلور مایع اسمکتیک به مابع همسانگری ناگهان از بین می‌رود. به همین دلیل نقطه گذار نیماتیک - اسمکتیک را گاهی نقطه شفاف شدگی می‌نامند. 

خواص برجسته بلور مایع

  • در مایع‌ها اتم‌ها و مولکول ها تقریبا آزادنه حرکت می‌کنند و روی یکدیگر می‌لغزند و در مقیاس میکروسکوپیکی بسیار نامنظم‌اند. اما به دلیل نیروی دافعه کوتاه برد میان اتم‌ها یا مولکول‌های مایع ، تا اندازه‌ای در مایع‌ها نظم کوتاه بردی دیده‌ می‌شود.

  • از آنجا که نظم مکانی دور برد در مایع‌ها وجود ندارد ، مایع‌ها در مقابل تغییر شکل برشی ، مقاومتی از خود نشان نمی‌دهند و تحت تاثیر وزن یا نیروهای دیگر به آزادی جریان می‌یابند.

  • نظم ساختاری بلورهای مایع ، چیزی بینابین نظم ساختاری مایع و جامد است . شکل زیر تفاوت بین سه حالت مختلف جامد ، بلور مایع و مایع را نشان می‌دهد.

کاربرد بلور مایع

  • به دلیل شکل میله‌ای مولکولهای تشکیل دهنده بلورهای مایع نیماتیک و اسمکتیک در برابر نور و میدانهای الکتریکی و مغناطیسی پاسخی ناهمسانگرد دارند، بدین سان می‌توان از میدان الکتریکی برای کنترل حتی از مولکولهای بلور مایع نیماتیک می‌گیرند استفاده کرد و این امر به نوبه خود میزان نور بازتابیده یا گذرنده را تغییر می‌دهد، استفاده از این اثر در صفحات نمایی بلور مایع که در ماشینهای حساب ، ساعت دیجیتالی و حتی تلویزیونهای مینیاتوری کاربرد دارد رایج است.

  • ساختار مارپیچی مشخصه بلورهای مایع کوسترتیک به عنوان توری برای نور مرئی قابل استفاده است. ترکیبات کولسترتیک معمولا با رنگ روشن و براق دیده می‌شوند. چون میزان براق بودن آنها به دما بستگی دارد، از رنگ وابسته به دمای این بلورهای مایه در بعضی دماسنجها بهره برداری می‌شود.

سنگ ها

ادامه مطلب...

ادامه نوشته

...

 

سلام دوستان عزیز!!!امیدوارم تا به الان از مطالب وب لذت برده باشید!!!

 

منتظر انتقادات و پیشنهادات شما درمورد محتوای کار هستیم...

 

موفق و پیروز باشید!

یک نکته...

...ادامه ی مطلب...

 

ادامه نوشته

کانی‌ عبارت از عنصر یا ترکیبات شیمیایی همگنی است که بطور طبیعی در زمین یافت می‌شود. ترکیب شیمیایی کانی‌ها معین است، و معمولا متبلورند. خواص فیزیکی کانی‌ها در حدود مشخص ممکن است تغییر کند. هر کانی دارای مشخصات ویژه و انحصاری مانند سیستم تبلور ، سختی ، کلیواژ ، جرم مخصوص ، رنگ و... می‌باشد. در بعضی از کانی‌ها ، اتم بعضی از عناصر ساختمان بلوری قابل تعویض با اتم‌های هم اندازه از عناصر دیگر می‌باشد. به عنوان مثال می‌توان جانشینی آهن و منیزیم بجای هم در پیروکسن‌ها را نام برد.

 

تبلور

معمولا کانی‌ها بصورت اشکال منظم هندسی متبلور می‌شوند که به آنها بلور می‌گویند. بلور را می‌توان به عنوان جسمی که دارای ساختمان اتمی منظم است، تعریف کرد. هرگاه بلور را بطور مداوم به قطعات کوچک تقسیم کنیم‏، به جایی می‌رسیم که دیگر قابل تقسیم کردن نیست. این جز کوچک غیر قابل تقسیم ، معمولا دارای شکل هندسی منظم است که اتم‌های تشکیل دهنده بلور در رئوس ، مراکز سطوح ، وسط یال‌ها و یا مرکز آن قرار دارند و به نام واحد بلور یا سلول اولیه خوانده می‌شود. هر جسم متبلور از پهلوی هم قرار گرفتن تعداد زیادی سلول اولیه تشکیل شده است که به نام شبکه بلور نامیده می‌شود. بسته به عناصر قرینه‌ای که در سلول اولیه وجود دارد، اجسام متبلور را به 7 سیستم شامل سیستم مکعبی ، تتراگونال ، تری گونال ، هگزا گونال ، ارتورومبیک ،مونوکلینیک و تری کلینیک تقسیم می‌کنند. 

تصویر  

 

خواص عمومی کانی‌ها

سختی

سختی را می‌توان به صورت مقاومت کانی در برابر خراشیده شدن تعریف کرد. در کانی شناسی ، سختی یک جسم را با جسم دیگر می‌سنجند. طبق تعریف اگر جسمی ، جسم دیگر را مخطط کند از آن سخت تر است. برای سنجش سختی کانی‌های مختلف 10 کانی را به عنوان مبنای سختی انتخاب کرده‌اند و سختی سایر کانی‌ها را نسبت به آنها می‌سنجند. این مقیاس به نام مقیاس موس معروف است.

 
کانی تالک ژیپس کلسیت (فلوئورین آپاتیت ارتوز کوارتز توپاز کرندوم الماس
درجه سختی 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10

 

کلیواژ

برخی از بلورها در امتدادهای بخصوصی به آسانی و به صورت سطوح صاف شکسته می‌شوند. این سطوح به نام سطوح رخ یا کلیواژ خوانده می‌شود. باید توجه داشت که سهولت شکستن کلیواژ در کانی‌های مختلف متفاوت است و حتی ممکن است یک کانی دارای امتداد کلیواژهای مختلف باشد. 

جرم مخصوص

جرم مخصوص به علت ناخالصی‌های موجود در کانی ثابت نیست و همیشه مقدار آن بین دو حد در نظر گرفته می‌شود. جرم مخصوص یکی از مشخصات مهمی است که توسط آن می‌توان نوع کانی را مشخص کرد. 

تصویر  

 

رنگ

رنگ کانی‌ها معمولا خیلی متغیر است و بسته به عوامل فیزیکی و شیمیایی در حد وسیعی تغییر می‌کند. بطوری که نمی‌توان آن را جز مشخصه‌های اصلی در نظر گرفت. ولی رنگ خاکه کانی یعنی رنگی که در اثر مالش آن با یک صفحه چنین حاصل می‌شود، نسبتا ثابت تر است و در خیلی موارد به شناسایی کانی کمک می‌کند. 

جلا

اشعه‌ای که در سطح کانی منعکس می‌شود منظره ویژه‌ای به آن می‌دهد که به نام جلای کانی خوانده می‌شود. جلای کانی به خواص سطح و قدرت جذب آن بستگی دارد و به انواع فلزی ، الماسی ، شیشه‌ای ، صمغی ، مومی ، صدفی ، چرب و ابریشمی تقسیم می‌شود. 

خواص مغناطیسی

بعضی از کانی‌ها دارای خواص آهنربایی طبیعی‌‌اند که کمک موثری در شناسایی آنها بشمار می‌رود. 

خواص شیمیایی

از خواص شیمیایی کانی‌ها نیز می‌توان برای شناسایی آنها استفاده کرد. از جمله این خواص می‌توان قابلیت انحلال کانی در آب و محلول‌های شیمیایی ، تشکیل املاح با اسیدها و بازها و ... نام برد. 

انواع کانی از نظر نحوه تشکیل

کانی اولیه یا درون زاد

کانی‌های درون زاد همان طور که از نامشان پیدا است، در درون زمین یعنی کیلومترها زیر زمین تشکیل شده‌اند. ماده اصلی تشکیل دهنده کانی‌های درون زاد و بطور کلی مادر همه کانی‌ها جسم سیال خمیر مانندی است که به نام ماگما خوانده می‌شود. با توجه به نحوه تشکیل کانی‌‌های مختلف از ماگما ، می‌توان مراحل مختلفی برای تشکیل کانی‌ها تشخیص داد که این مراحل شامل مراحل ماگمایی اولیه ، پگماتیتی ، پنوماتولیتیک و گرمابی است. 

تصویر  

 

کانی‌های ثانویه یا برون زاد

این کانی‌ها از تغییر و تبدیل کانی‌های اولیه یا درون زاد بوجود می‌آیند. کانی‌های اولیه عموما در شرایط فشار و درجه حرارت بالا تشکیل شده‌اند و به همین خاطر این کانی در شرایط سطح زمین که متفاوت با شرایط تشکیل آنها می‌باشد چندان سازگار نیستند. کانی‌های اولیه برای سازگار شدن با شرایط سطح زمین ، خرد و تجزیه شده و به کانی‌های ثانویه یا برون زاد تبدیل می‌شوند. فرآیندهای مختلفی همچونهوازدگی ، رسوبی و بیولوژیکی به تشکیل کانی‌های ثانویه کمک می‌کنند. 

کانی‌های دگرگونی

تغییر مشخصات کانی‌ها و سنگ‌ها در اثر حرارت و فشار ، دگرگونی نامیده می‌شود. در اثر دگرگونی کانی‌ها ممکن است شکل بلورین اولیه خود را از دست داده و به شکل جدیدی متبلور شوند. البته تغییر تبلور کانی‌ها در جهتی است که با شرایط جدید سازگار باشند. ضمن تغییرات دگرگونی ممکن است ترکیب شیمیایی کانی‌ها نیز عوض شده و عناصری از ساختمان آن خارج و یا به آن وارد شوند. دگرگونی به سه نوع مجاورتی ، ناحیه‌ای و حرکتی تقسیم می‌شود که درطی هر یک از این دگرگونی‌ها کانی‌های مختلفی بوجود می‌آید. 

انواع کانی‌ها

تاکنون سه هزار کانی در دنیا شناخته شده است. برای مطالعه آنها ابتدا باید به طریقی آنها را طبقه بندی کرد. اولین طبقه بندی نسبتا علمی کانی‌ها را ابوعلی سینا ، دانشمند ایرانی انجام داده است. در این تقسیم بندی کانی‌ها به چهار گروه اصلی سنگ‌ها و مواد خاکی ، مواد سوختنی ، نمک‌ها و فلزات تقسیم می‌شدند. امروزه کانی‌ها را بر اساس نحوه تشکیل ، ترکیب شیمیایی و ساختمان آنها طبقه بندی می‌کنند. بر اساس ترکیب شیمیایی و ساختمان داخلی کانی‌ها می‌توان آنها را به انواع زیر تقسیم کرد. 

  • کانی‌هایی که دارای اتم های آزاد بوده و شامل کانی‌هایی هستند که بطور آزاد و به شکل عنصر در طبیعت یافت می‌شوند.
  • کانی‌هایی که از ترکیب کاتیون‌ها با آنیون‌های ساده تشکیل شده‌اند و شامل سولفورها ، هالیدها و اکسیدها هستند.

نامگذاری کانی‌ها

کانی‌ها عموما اسامی ناآشنا دارند و تنها عده معدودی از آنها دارای نام ایرانی هستند. اسامی کانی‌ها بر اساس یک سری ضوابط و قوانین بین المللی تعیین می‌شود که عبارتند از: 

  • نام عده زیادی از کانی‌ها در واقع اسم محلی است که برای اولین بار در آنجا پیدا شده‌اند و به انتهای نام منطقه پسوند ایت اضافه شده است. به عنوان مثال ایلمنیت از نام کوههای ایلمن واقع در اورال و تیرولیت از تیرول که محلی در اتریش است گرفته شده است.
  • نام بعضی از کانی‌ها از اصطلاحات خاص بعضی کشورها گرفته شده است. مثلا سافیر از اصطلاحات محلی هندوستان است.
  • نام عده دیگری از کانی‌ها از رنگ آنها در زبان یونانی گرفته شده است. مثلا هماتیت به معنی قرمز خونی، آزوریت به معنی آبی رنگ ، کلریت به معنی سبز رنگ و آلبیت به معنی سفید رنگ است.
  • بعضی از کانی‌ها نام خود را از خواص ویژه‌ای که داشتند گرفته‌اند. مثلا دیستن ، در زبان یونانی به معنی دارای «دو سختی» است.
  • نام بعضی از کانی‌ها مربوط به عناصر موجود در آنهاست. مثلا نیکلین دارای نیکل و کوپریت دارای مس است.
  • نام بعضی از کانی‌ها از اسم محققینی که آنها را برای اولین بار یافته‌اند مشتق شده است. مثلا براگیت به نام کاشف آن «براگ» و بیرونیت به نام یابنده آن ابوریحان بیرونی و ... گرفته شده است.

انواع روش های جداسازی:

هدف از جداسازی :

حذف مزاحمت‌ها ، غلیظ کردن محلول مورد نظر و یا سایر موارد است.

 برای جداسازی از اختلاف در خصوصیات فیزیکی استفاده می‌شود، مثل : فراریت ، حلالیت و ضریب تقسیم مواد__ و ... . 

در آنالیز و جداسازی مواد مختلف از تکنیک‌های ویژه‌ای برحسب نوع و ساختار مواد و مخلوط‌ها استفاده می‌شود که برخی از آنها که معروف بوده و حائز اهمیت بیشتری هستند، در زیر می‌آوریم.

تبلور :

هدف از تبلور : جداسازی ناخالصی از اجسام جامد است.

 در این روش ، ابتدا جامد ناخالص را در یک حلالگرم حل می‌کنند، سپس محلول را صاف می‌کنند.

 ناخالصی‌ها در فاز مایع باقی می‌مانند. 

اگر تبلور طی چند مرحله صورت گیرد، به آن تبلور جزء به جزء می‌گویند.

 در این روش انتخاب حلال از اهمیت بالایی برخوردار است.

تصفیه ذوب:

 اگر از تکنیک ذوب برای جداسازی ناخالصی از جامد استفاده شود، به آن تصفیه ذوب گویند.

این روش در جدا کردن ناخالصی‌های ژرمانیم و اسید بتروییک کاربرد دارد.

 در این فرآیند ، ضریب تقسیم برابر با نسبت غلظت ناخالصی در فاز جامد به غلظت ناخالصی در فاز مایع است.

تبلور :
تبلور یک ماده ، عبارتست از جهت یافتگی ذره‌ای و آرایش مولکولی و تثبیت این نظم در فضای ماده.
 
تبلور معمولا در موقع تبدیل یک حالت فیزیکی به حالت فیزیکی دیگر صورت می‌گیرد. این تبدیل به سه صورت زیر انجام می‌شود: 

1.تبلور در هنگام تبدیل حالت مایع به جامد

این نوع تبلور به دو صورت انجماد مواد مذاب و تبلور مواد محلول انجام می‌گیرد:
 
  • انجماد مواد مذاب :
     
    اگر ماده مذاب به سرعت سرد شود، اتمها یا مولکولها با هر موقعیتی که دارند، متراکم و بی‌حرکت می‌شوند و ماده منجمد می‌گردد.
     در این صورت جسمی جامد و ایزوتوپ بدون داشتن نظم ذره‌ای تشکیل می‌شود. 
    اگر سرد شدن با آرامی و کند انجام شود، اتمها و مولکولها با توجه به نیروی جاذبه خود و اطاعت از شبکه تبلور کنار هم چیده شده و نطفه بلور را تشکیل می‌دهند.
     سپس در نتیجه اتصال سایر مولکولهای منزوی و معلق در ماده مذاب به نطفه بلور ، حجم آن افزایش می‌یابد تا اینکه به بلوری درشت تبدیل می‌گردد.
     
  • تبلور مواد محلول :
     
    در این نوع تبلور باید محلول به حال فوق اشباع باشد. 
    در چنین محلولهایی بلورها تشکیل و ته‌نشین می‌شوند.
     این بلورها ابتدا به صورت نطفه‌های متحرک می‌باشند، علت تحرک آنها حرکات قبلی یونها و مولکولهای سازنده آنها است.
     در محلولها نیز مانند انجماد مواد مذاب ، رشد بلورها از طریق اتصال منظم یونها ، اتمها و مولکولهای معلق در محلول به نطفه‌های بلور صورت می‌گیرد.

2.تبلور در هنگام تبدیل حالت بخار به جامدسوبلیماسیو ن

در این حالت تبلور ، بلورها مستقیما از تبدیل بخار به جامد حاصل می‌شوند.

 این بلورها معمولا کوچک و دارای طرح اولیه می‌باشند که اصطلاحا اسکلت بلور گفته می‌شود.

 در طبیعت ، سوبلیماسیون در گازهای خشک آتشفشانی دیده می‌شود.

 در این حالت مواد گازی آتشفشانی در شکافهای توده آذرین مستقیما به بلور تبدیل می‌گردند. 

مثال بسیار روشن برای پدیده سوبلیمانسیون ، تشکیل قشرهای بلور یخ ناشی از انجماد مستقیم بخار آب اطاقها بر روی شیشه پنجره‌ها در سرمای زمستان می‌باشد. 

3.تبلور مواد جامد

حالت سوم تبلور که خوب شناخته نشده و در طبیعت فراوان دیده می‌شود، تبلور در محیط جامد است.

 در این حالت رشد بلورها بخرج بلورهای کوچکتر و تحت تاثیر فشار و حرارت و در مدت زمان طولانی صورت می‌گیرد.

 برای مثال امروزه سنگهای شیشه‌ای آتشفشانی خیلی قدیمی را متبلور می‌بینیم. بنابراین معلوم می‌شود که این گونه سنگها به تدریج در طول زمان متبلور شده‌اند.

 سنگهای آهکی دانه ریز که از بلورهای ریز کربنات کلسیم تشکیل شده‌اند، تحت تاثیر عوامل دگرگونی (فشار و حرارت) به مرمر که دارای بلورهای دانه درشتکلسیت است، تبدیل می‌گردد. 

تاثیر عوامل خارجی در نمو بلورها:

شرایط زیر سبب بوجود آمدن اختلاف در اندازه بلورها می‌گردد:

  1. سرعت انجماد :
     
    افزایش طول مدت انجماد یک ماده مذاب امکان تغذیه شیمیایی بیشتر بلورها از ماده مذاب را فراهم می‌سازد.
     بنابراین کم شدن سرعت انجماد ، موجب تشکیل بلورهای درشت و تسریع در انجماد سبب تشکیل بلورهای کوچک و ریز می‌گردد.
     
    2-وجود مواد فرار :
     
    وجود بخار آب و گازها در یک ماده مذاب ، نقطه انجماد را پایین آورده و سرعت انجماد را کند می‌سازد. بنابراین باعث افزایش رشد بلورهای آن ماده می‌شود. 
     
    3-تراکم محلول :
     
    اندازه بلورها در یک محلول بستگی به درجه اشباع شدگی آن محلول دارد. در محلولهای فوق اشباع تعداد مراکز تبلور فراوان می‌باشد و در نتیجه اندازه بلورها کوچک خواهد شد. برعکس در محلولهائی با درجه اشباع شدگی کمتر تعداد مراکز تبلور کم بوده و بنابراین اندازه بلورها درشت‌تر خواهد بود.

 تقطیر:

    •  

      اگر هدف از تقطیر ، جداسازی یک مخلوط به اجزای بالا باشد، از تقطیر ساده برای جداسازی اجزاء استفاده می‌شود.
       
       اما اگر همه اجزاء فرار باشند، از تقطیر جزء به جزء برای جداسازی استفاده می‌شود.
       
       اگر یک مخلوط تولید آزئوتروپ کند، ( مثل آب و الکل) نمی‌توان از روش تقطیر جزء به جزء ، اجزای آن را جدا کرد.
       
       برای جداسازی این مخلوط از روش‌های تقطیر با بخار آب 
                                                           تقطیر در خلاء 
                                                           تقطیر ناگهانی استفاده می‌کنند.
       
       تقطیر با بخار آب:
       هیچگاه درجه حرارت تقطیر از نقطه جوش آب بیشتر نمی‌شود. 
       ترکیباتی نظیر:
       تولوئن ،اتیلن ، گلیسیرین و اسیدهای چرب از این طریق جدا می‌شوند.
       
       تقطیر در خلاء :
       برای جلوگیری از تجزیه مایعاتی که دارای نقطه جوش بالایی هستند از تقطیر در خلاء استفاده می‌شود.
       با کاهش فشار ، نقطه جوش مایع کاهش پیدا می‌کند.
       
       تقطیر ناگهانی :
      در تهیه آب آشامیدنی از آب دریا و تهیه آب مقطر نیروگاه‌ها از تقطیر ناگهانی استفاده می‌شود.
       در این روش مایع بطور مداوم وارد و بخار بطور مداوم خارج می‌شود.
       
       در شکل زیر تصویریک دستگاه تقطیر دیده می شود:
    •  

       

      تصویری از یک نمومه آزمایشگاهی دستگاه تقطیر:

       1: گرمکن 2: بالن تقطیر 3: برج تقطیر

       4: دماسنج(برای تعیین دمای جوش) 5: مبرد 6: ورودی آب سرد

      7: خروجی آب سرد 8: بالن جمع آوری محصول 9: ورودی گاز یا خلاء

      10: جمع آوری کننده بخارات 11: تنظیم کننده حرارت 12: تنظیم کننده سرعت همزن

      13: صفحه گرمکن 14: حمام روغن یا شن 15: همزن 16: حمام آب سرد.

       

      رسوب دادن:

      نوعی روش جداسازی است که اساس آن اختلاف حلالیت اجسام می‌باشد.

       یعنی جزیی که حلالیت کمتری دارد زودتر جدا می‌شود.

       با افزایش نیروی جاذبه سرعت ته‌نشین شدن افزایش پیدا می‌کند. 

      عمل سانتریفوژ در واقع بر همین اساس است.

       

       

      سانتریفیوژ (به انگلیسیCentrifuge) یا دستگاه مرکزگریز دستگاهی است که در آن با استفاده از نیرویگریز از مرکز مواد را از یکدیگر جدا می‌کنند.

       در این دستگاه محفظه‌ای که مواد جداشدنی در آن قراردارد معمولاً به کمک یک موتور به سرعت حول یک محور می‌چرخد.

      سانتریفوژ دستگاهی است که از آن برای چرخاندن مواد با سرعت بالا استفاده می‌شود.

       دانشمندان معمولاً دستگاه سانتریفوژ را برای جدا کردن ذرات جامد از یک مایع یا تقسیم مخلوط مایعات به اجزای مختلف آن به کار می‌گیرند. 

      مخلوط را درون لوله‌ای قرار می‌دهند که طوری قرار داده شده‌است که با چرخش دستگاه، به سمت خارج از مرکز حرکت می‌کند و به حالت افقی قرار می‌گیرند.

       در این حالت، نیروی گریز از مرکز می‌خواهد که مخلوط را برخلاف مرکز سانتریفوژ براندو از این نقطه دور کند و ذرات یا مایع سنگین تر بیش تر به سمت بیرون (یا ته مخلوط) رانده می‌شوند. 

      وقتی سانتریفوژ از حرکت باز می‌ایستد، مواد به همین حالت غیر مخلوط می‌مانند.

       خون و سایر نمونه‌های بیولوژیکی را معمولاً به وسیله دستگاه سانتریفوژ جدا می‌کنند.

      سریع‌ترین سانتریفوژ با نام «فرامرکز گریز» با سرعت ۲۰۰۰۰۰ دور در دقیقه می‌چرخد.

       از دستگاه‌های گریز از مرکز بزرگ برای انجام آزمایش بر روی خلبانان نظامی و فضانوردان استفاده می‌شود تا میزان مقاومت آنان در شتاب‌های بالا معلوم شود.

      انواع دستگاه ها :

      انواع دستگاه‌های مرکز گریز برای مصارف گوناگون ساخته شده‌است. 

      نمونه‌های خانگی این دستگاه برای جداکردن آب از سبزی‌ها مثل کاهو و غیره بکار می‌رود.

       همچنین در ماشین‌های لباسشویی نیز برای خشک کردن لباس استفاده می‌شود.

       در نمونه‌های آزمایشگاهی برای جداکردن گلبول‌های خون از پلاسما استفاده می‌شود.

       دستگاه‌های صنعتی با موتورهای قوی و در ابعاد بزرگ برای جدا کردن مواد بکار می‌رود.

       در کارغنی‌سازی اورانیوم نیز از دستگاه‌های مرکزگریز گازی استفاده می‌شود.

       
       
      سانتریفوژی به قدرت 20g در مرکز فضایی ناسا

      استخراج:

      اساس این روش ، اختلاف حلالیت یک جزء در دو حلال غیر قابل حل در یکدیگر است.

       اگر دو حلال غیر قابل استخراج ، مایع باشند، به این روش استخراج مایع ـ مایع گویند  اگر یک جسم جامد به وسیله یک حلال استخراج شود، به آن استخراج جامد مایع گویند. 

      (مثل استخراج اسانس‌ها ، عصاره‌ها و روغن از دانه‌های گیاهی).

       عموما دو فاز مورد استفاده ، یکی آب است و دیگری یک حلال آلی.

      مقداری از جسم در فاز آبی و مقداری نیز در فاز آلی می‌باشد. 

      بازده استخراج با ضریب تقسیم نسبت مستقیم دارد. دوبار استخراج با حجم کمتر از حلال آلی همیشه موثر از یک بار استخراج با حجمی مساوی دو برابر حجم اول است.

       چون در حالت اول ، مقدار وزن ماده باقی‌مانده محلول در آب ، کمتر از حالت دوم خواهد بود.

       کروماتوگرافی:

      اساس کروماتوگرافی ، جذب سطحی مواد و توزیع آنها در دو فاز می‌باشد.

       یکی از فازها ثابت و فاز دیگر متحرک است که نمونه مورد نظر در فاز متحرک جدا می‌شود.

       فاز ثابت :جامد است و یا مایع 

       فاز متحرک : مایع است و یا گاز . 

       

      کروماتوگرافی مایع ـ جامد (LSC ) :

       فاز ثابت: جامد

       فاز متحرک : مایع 

       

       کروماتوگرافی گاز - جامد ( GSC ) :

       فاز متحرک : گاز

       فاز ثابت : جامد 

       

       کروماتوگرافی مایع ـ مایع( LLC ) یا( HPLC) :

       فاز متحرک:مایع

       فاز ثابت : مایع 

       

      کروماتوگرافی گاز - مایع( GLC ) یا    (VPC ) :

       فاز متحرک:گاز

       فاز ثابت : مایع 

       

      در LSC ، جدا شدن بر اساس جذب سطحی یا تعریض یون‌ها و یا تشکیل کمپلکسمی‌باشد.

      در GSCاساس ، جداسازی جذب سطحی است.

      در LLC و GLC ، مواد بر اساس توزیع بین دو فاز جدا می‌شوند.

       

       پس کروماتوگرافی روشی برای جداسازی مخلوط بدلیل اختلاف تحرک آنها می‌باشد.

       

      - کروماتوگرافی LSC در واقع نوعی کروماتوموگرافی جذبی است که:

       مواد بر اساس اختلاف در قابلیت جذب خود روی سطح جامد از یکدیگر جدا می‌شوند.

      - در GSC نیز اساس جداسازی جذب سطحی فاز گاز روی سطح جامد است. 

      از این روش برای خالص سازی گازها استفاده می‌شود.

 

 

آهن ربا و میدان مغناطیسی


پست شماره ی 4

42سوال و نکته درباره ی مغناطیس

1-آيا نیروی مغناطيسي وجود دارد؟

بله  اگر اهنربايي را در دست بگيريم و به اجسام آهني نزديک کنيم احساس ميکنيم که دست ما به طرف جسم کشيده ميشود اين امر وجود نيروي مغناطيسي را نشان ميدهد

2-آزمايشي طراحي کنيد که وجود نيروي مغناطيسي را ثابت کند؟

دو آهنربا را در دو دست خود نگه ميداريم و آنها را به هم نزديک ميکنيم  اگر دو قطب همنام به هم نزديک شوند احساس ميکنيم که نيرويي دستهاي ما را از هم دور ميکند و بالعکس .

آزمايش دوم نزديک کردن سنجاقها به آهنربا که باعث ربايش سنجاقها توسط آهنربا ميشود.

3-آيا تک قطبي مغناطيسي وجود دارد؟

خير-هر اهنربايي را اگر به اندازه يک مولکول کوچک کنيم (خرد کنيم) باز هم داراي دو قطب ميباشد يعني تک قطبي مغناطيسي وجود ندارد هرچند که طبق يک نظريه در زمانهاي خيلي دور  زماني که حرارت جهان بسيار زياد بوده تک قطبي هم وجود داشته است اما امروزه از بين رفته اند.

4-اهن ربا از چه ساخته شده است؟

آهنربا از ماده اي بنام کاني مگنتيت fe3o4  که آهن را ميربايد ساخته شده است

5-آهنربا چيست؟

آهنربا يک ماده مغناطيسي است که با نزديک شدن به قطعاتي از اهن و کبالت  آنها را به سمت خود مي کشاند.

6-آهنرباها چند گونه هستند؟

اهنرباها به شکلهاي مختلفي ساخته ميشوند که ميتوان به متداولترين انواع آنها  يعني ميله اي   نعلي شکل  تيغه اي و حلقه اي اشاره کرد

7-ويژگي اهنرباها چيست؟

همه اهنرباها آهن را به خود جذب ميکنند و داراي دو قطب n وs هستند.

8-قطبهاي آهنربا را چگونه نامگذاري ميکنند؟

اگر آهنربا را روي يک قطعه چوب پنبه روي آب ساکن قرار دهيم ميچرخد و در جهت تقريبي شمال و جنوب قرار ميگيرد در اينجا سر آهنربا که به سمت شمال قرار گرفته را N مينامندو سري که به سمت جنوب قرار گرفته را س مينامند

NORTH POLE       قطب شمال  و  SOUTH POLE      قطب جنوب ميباشد

9-قطب نما چيست؟

قطب نما وسيله اي است که دريانوردان براي شناسايي مسير از آن استفاده ميکنند .اين وسيله از يک آهنرباي بسيار نازک که روي پايه اي سوار است و براحتي ميچرخد ساخته شده است. قطبهاي اين اهنربا نامگذاري شده و با چرخش آهنربا براحتي ميتوان مسير شمال- جنوب را تشخيص داد.

10-چرا اهنربايي که از نخ اويخته ميشود در جهت تقريبي شمال – جنوب قرار ميگيرد؟

در مرکز زمين توده هاي عظيمي از مواد مذاب وجود دارند که داراي دماي بسيار زيادي هستند اين دماي بالا مولکولهاي درون زمين رايونيزه ميکند و  يا به عبارتي همانند هواي بالاي شعله تبديل به پلاسما ميکند اين ذرات يونيزه شده در اثر حرکت چرخشي و انتقالي زمين به دور خود و خورشيد در جهت معيني ميچرخند و حالت مغناطيسي به زمين ميدهن اين آهنرباي عظيم هسته زمين داراي دو قطب وارونه است يعني قطب N  ان در جنوب  و S  آن در شمال زمين قرار دارد در نتيجه بر اثر نيروي جاذبه بين قطبهاي ناهمنام آهنربايي که از نخ اويزان شده در مسير تقريبي شمال جنوب آرام ميگيرد.

11-آيا خاصيت اهنربايي در خلا هم بر قرار است؟

بله اگر دو آهنربا را در خلاء به هم نزديک کنيم بر هم نيرو وارد ميکنند که اين نشانگر وجود خاصيت مغناطيسي در خلاء ميباشد.

12-شفق قطبي چيست؟

 

۱۳-علت تشکيل شفق قطبي چيست؟

که ذرات باردار پر انرژي اغلب (-e) تحت تاثير ميدان مغناطيسي زمين شتاب ميگيرند. اين شتاب گيري در لايه هاي فوقاني جو انجام ميشود. جايي که اين ذرات با اتم هاي گاز برخورد ميکنند و اين برخورد باعث ميشود که اتم ها از خود نور ساطع کنند. اما اگر کمي دقيق تر به قضيه نگاه کنيم، متوجه ميشويم که يکي از عوامل اصلي در بوجود امدن شفق قطبي، پديده اي موسوم به طوفان خورشيدي يا بادهاي خورشيدي است

.14-قطب آهنربا را تعريف کنيد؟

 

در هر آهنربا دو ناحيه وجود دارد که خاصيت اهنربايي-مغناطيسي آن از قسمتهاي ديگر بيشتر است اين دو ناحيه را قطب آهنربا مينامند

15-آزمايشي طراحي کنيد که محل قطبهاي آهنربا هاي مختلف را مشخص کند؟

آهنربا را روي ميز قرار ميدهيم و سپس روي آن کاغذي را به صورت افقي و ثابت نگه ميداريم .براده هاي آهن يا سوزن ته گرد را به آرامي و به صورت  يکنواخت روي کاغذ مي ريزيم . مکانهايي که براده ها يا سوزن بيشتري در انجا تجمع کند . قطب اهنربا خواهد بود

16-آزمايشي را طراحي کنيد که اثر قطبهاي آهنربا را بر همديگر نشان دهد؟

دو اهنربا را يکبار از قطبهاي همنام به هم نزديک کرده و مشاهده ميشود که نيرويي  آنها را از هم دور ميکند اين نيرو دافعه مغناطيسي است.يعني قطبهاي همنام بر هم نيروي دافعه وارد ميکنند

همان دو آهنربا را اين بار از قطبهاي ناهمنام به هم نزديک کنيد مشاهده ميشود که نيرويي آنها را به سمت هم ميکشاند  يعني دو قطب ناهمنام آهنربا به هم نيروي جاذبه مغناطيسي وارد ميکنند

17-القاي مغناطيسي چيست؟ با انجام يک آزمايش آنرا توضيح دهيد؟

اگر ميخهاي آهني را به آهنربا بچسبانيم ميخها تبديل به آهنرباي موقت ميشوند و ميتوانند ميخهاي ديگر يا براده هاي آهن را به خود جذب کنند به اين دليل ميگوييم آهنرباي موقت زيرا با جدا شدن اولين ميخ از آهنربا . ميخ ديگر خاصيت مغناطيسي (آهنربايي) نخواهد داشت.

18-ويژگيهاي القاي مغناطيسي چيست؟

الف-با نزديک شدن و چسبيدن آهنربا به قطعه آهن به طور موقت آهن به آهنربا تبديل ميشود.

ب-همواره قطبهاي آهنرباي موقت به صورتي است که قسمت نزديک به آهنربا قطب ناهمنام با آهنربا دارد و قسمت دورتر از آهنربا قطب همنام با آهنربا خواهد داشت به شکل بالا دقت کنيد:

ج-با دور شدن و يا بر داشتن آهنرباي اصلي, خاصيت مغناطيسي در آهن از بين ميرود

19-چگونه ميتوانيم بدون استفاده از وسايل ديگر, بين دو قطعه آهن و آهنربا , قطعه آهن را مشخص کنيم؟

کافيست آنها را جداگانه و با فاصله زياد نسبت به همديگر  از وسط توسط نخي آويزان کنيم اگر يکي از آنها چرخيد و در جهت تقريبي شمال – جنوب قرار گرفت  آن قطعه آهنربا و قطعه ديگر آهن است

20-ميدان مغناطيسي چيست؟

در فضاي اطراف هر آهنربا خاصيتي وجود دارد که بر اثر آن قطعات آهن جذب ميشوند يا بر قطبهاي آهنرباي ديگر نيرو وارد ميشود که به آن ميدان مغناطيسي ميگويند.

21-آيا ميدان مغناطيسي کميتي برداري است؟

بله-ميدان مغناطيسي کميتي برداري است يعني هم بزرگي و اندازه دارد و هم جهت دار است و آنرا با B نشان ميدهند.

22-آزمايشي طراحي کنيد که جهت ميدان مغناطيسي را مشخص کند ؟

يک آهنرباي ميله اي را روي ميز چوبي قرار ميدهيم. سپس عقربه مغناطيسي را در نقاط مختلف در کنار آهنزبا قرار ميدهيم.هر سمتي که قطب N عقربه مغناطيسي نشان دهد .جهت ميدان مغناطيسي در آن نقطه خواهد بود.

يعني: جهت ميدان مغناطيسي در هر نقطه  همجهت است با قطب N عقربه مغناطيسي در همان نقطه .

اگر خطوط ميدان مغناطيسي را رسم کنيد هميشه  در بيرون آهنربا جهت ميدان ازقطب  Nخارج شده و به قطب S وارد ميشود.

23-جهت ميدان مغناطيسي در هر نقطه را تعريف کنيد؟

    

در هر نقطه جهت ميدان مغناطيسي همجهت است با فطب N عقربه مغناطيسي واقع در همان نقطه و همواره در بيرون آهنربا از N خارج و به S وارد ميشود

24-جهت ميدان مغناطيسي درون آهنربا  چگونه ميباشد؟

در درون اهنربا جهت بر خلاف بيرون آن از قطب S به سمت قطب N  ميباشد.

25-منظور از خطوط ميدان مغناطيسي چيست؟

ميدان مغناطيسي را ميتوان با خطوطي در اطراف آهنربا نمايش داد که به آن خطوط ميدان مغناطيسي ميگويند.

26-ويزگيهاي خطوط ميدان مغناطيسي را بنويسيد؟

الف-توسط آنها ميدان مغناطيسي نمايش داده ميشود.

ب-تراکم خطوط نشاندهنده ميدان قوي تر و پراکندگي خطوط نشان دهنده ميدان ضعيف تر است.

پ-از هر نقطه از فضا فقط يک خط مغناطيسي ميگذرد.

ت- راستاي ميدان در هر نقطه مماس بر خط ميدان در آن نقطه است.

ث-جهت ميدان در هر نقطه همجهت با قطب N عقربه  مغناطيسي در آن نقطه است

27-با کمک آزمايش خطوط ميدان مغناطيسي را را براي آهنربا نشان دهيد؟

  

يک اهنربا را زير برگه کاغذ قرار ميدهيم  و سپس براده هاي آهن را به کمک نمک پاش به صورت يکنواخت روي کاغذ مي پاشيم و بعد به آرامي به کاغذ ضربه ميزنيم    مشاهده ميشود که براده ها در خطوط مشخصي در اطراف آهنربا قرار ميگيرند اين خطوط همان خطهاي ميدان مغناطيسي هستند.

به شکلها دقت کن                        يد: 

   28-خطوط و جهت ميدان را براي آهنرباي نعلي شکل- ميله اي  و کروي رسم کنيد.

   

 29-خطوط ميدان را براي دو قطب همنام که جداگانه  در نزديکي هم قرار  گرفته اند رسم کنيد:

                

30-خطوط ميدان را براي دو قطب نا همنام که در نزديکي هم قرار گرفته اند رسم کنيد؟

31- چرا براده هاي آهن در راستاي خطوط ميدان مغناطيسي مي ايستند؟

هنگامي که براده هاي آهن در ميدان مغناطيسي آهنربا قرار ميگيرند طبق القاي مغناطيسي هر کدام تبديل به اهنرباهاي کوچکي ميشوند که همانند عقربه هاي مغناطيسي داراي دو قطب N  و S   خواهند بود  پس  همانند عقربه ها ي مغناطيسي در هر نقطه ميتوانند جهت خطوط ميدان مغناطيسي را نشان دهند و بايد بر خطوط در هر نقطه مماس باشند پس اين براده هاي خيلي کوچک به هم متصل شده و راستاي خطوط ميدان مغناطيسي را مشخص ميکنند.

32-ميدان مغناطيسي يکنواخت چيست؟

اگر خطوط ميدان مغناطيسي در ناحيه اي از فضا به صورت خطهاي راست و موازي با فاصله هاي برابر باشند و جهتو بزرگي ميدان در تمامي نقاط آن يکسان باشد ميگوييم ميدان مغناطيسي يکنواخت در اين ناحيه وجود دارد.   مانند فضاي بين دو قطب ناهمنام دو آهنربا که در کنار هم قرار داده شده اند  به شکل دقت کنيد:

33-اگر يک بار الکتريکي ساکن را در ميدان مغناطيسي قرار بدهيم چه روي ميدهد؟

چون بار ساکن است نيرويي نيز بر آن وارد نميشود و بار در جاي خود بدون حرکت باقي ميماند

F=qvB. SINα                       , V=0 , F =0

34-اگر يک ذره بار دار را در راستاي خطوط ميدان مغناطيسي با سرعت وارد ميدان مغناطيسي کنيم چه روي ميدهد؟

چون ذره در راستاي ميدان حرکت ميکن يهني جهت حرکت ذره با جهت ميدان زاويه صفر يا 180 ميسازد پي نيرويي هم بر ذره وارد نميشود و ذره با همان سرعت بدون تغيير جهت يا سرعت به مسير خود ادامه ميدهد

35-نيروي وارد بر يک ذره متحرک در ميدان مغناطيسي از چه فرمولي محاسبه ميشود؟

از فرمول   F=qvB sin α که در آن F  نيروي الکترو مغناطيسي وارد بر ذره بر حسب  نيو تون است .

 بار الکتريکي بر حسب کولن را با q  نشان ميدهيم .- سرعت ذره همان v بر حسب متر بر ثانيه است و B  اندازه ميدان مغناطيسي برحسب تسلا ميباشد و α  نيز زاويه ميان سرعت و جهت ميدان مغناطيسي است

  

    

36- اگر سيم حامل جرياني را در ميدان مغناطيسي و در راستاي ميدان وارد کنيم آيا سيم منحرف ميشود؟

خير –   نيرويي بر آن وارد نميشود  زيرا همانند سوال 34 ذرات باردار  درون سيم در راستاي خطوط ميدان حرکت ميکنند يعني زاويه بين حرکت  ذرات باردار (يا همان جريان الکتريکي در سيم) يا صفر و يا  180  درجه ميباشد در نتيجه :

   F=0 خواهد شد.

37-چرا بر يک سيم حامل جريان که درون ميدان مغناطيسي قرار دارد نيروي الکترو مغناطيسي اعمال ميشود اما بر سيم فاقد جريان نيرو اعمال نميشود؟

 زيرا سيم حامل جريان داراي ذرات  بار داري است که در يک جهت حرکت ميکنند و بر هر  ذره همانطور که قبلا گفتيم طبق  F=qvB sin α نيرو ي الکترو  مغناطيسي وارد ميشود . 

    اما سيمي که جريان ندارد يعني تعدات ذراتي که به دو سمت سيم حرکت ميکنند با هم برابر است يا بهتر بگوييم بار خالص گذرنده از هر قسمت سيم صفر است در نتيجه براين نيروهاي وارد بر اين سيم نيز صفر خواهد شد.     يا به عبارتي نيروهاي وارد بر ذراتي که در جهتهاي مخالف هم حرکت ميکنند  همديگر را خنثي کرده و بر سيم به صورت کلي نيرويي وارد نميشود.

38- سيم حامل جريان را چگونه در ميدان مغناطيسي قرار بدهيم تا بر آن نيرو وارد شود؟

سيم بايد به گونه اي در ميدان قرار بگيرد تا خطوط ميدان را حتما قطع کند.

39-عوامل موثر بر نيروي وارد بر سيم حامل جريان را در ميدان مغناطيسي نام ببريد؟

الف-جرياني که از سيم ميگذرد-هر قدر جريان بيشتر باشد نيرو بيشتر ميشود.

ب-طولي از سيم که در ميدان مغناطيسي قرار گرفته است- هر چه طول بيشتر باشد نيرو هم بيشتر ميشود.

پ-ميدان مغناطيسي-هر اندازه بزرگي ميدان بيشتر باشد نيرو هم بيشتر ميشود.

ت-سينوس زاويه ميان جريان و ميدان مغناطيسي – هر قدر زاويه به 90 نزديک شود نيرو قويتر و هر قدر زاويه به صفر يا 180 درجه نزديک شود نيرو کمتر و ضعيف تر ميشود.                                                                   F = ILBsinα

40-عوامل موثر بر نيروي وارد بر ذره بار دار متحرک را در ميدان مغناطيسي نام ببريد؟

الف-بار ذره-هرقدر بار ذره بيشتر باشد نيرو بيشتر ميشود

ب- سرعت ذره –نيروي وارد بر ذرات باردار سريعتر بيشتر از نيروي وارد بر ذرات باردار کند ميباشد

پ-ميدان مغناطيسي – با افزايش ميدان مقدار نيرو بيشتر ميشود

ت-سينوس زاويه ميان سرعت و ميدان هرقدر به صفر نزديک شود ميدان ضعيفتر شده و به صفر نزديک ميشود.                           F=qvB sinα

41-ويژگي جهت  نيروي الکترو مغناطيسي وارد بر سيم حامل جريان(يا ذره باردار متحرک) در ميدان مغناطيسي چيست؟

الف-اين نيرو بر راستاي جريان سيم( يا راستاي حرکت ذره باردار) و راستاي ميدان مغناطيسي  همواره عمود است.

ب-جهت اين نيرو با استفاده از قاعده دست راست تعيين ميشود.-(( دست راست را باز کرده و چهار انگشت مستقيم را در جهت جريان ( يا در جهت سرعت ذره باردار) قرار ميدهيم به طوري که اگر آنگشتها را به آرامي ببنديم در جهت ميدان مغناطيسي قرار بگيرند در اين حالت انگشت شست جهت نيرو را نشان ميدهد.)).

مانند شکل:

                                     

 

42-يکاي ميدان مغناطيسي چيست؟ آنرا تعريف کنيد؟

يکاي ميدان مغناطيسي تسلا نام دارد که آنرا با T نشان ميدهند.بر طبق تعريف اگر سيمي به طول يک متر را که جريان يک آمپري از آن ميگذر در ميدان مغناطيسي به صورت عمود بر ميدان قراربدهند و نيروي يک نيوتني بر آن وارد شود . بزرگي اين ميدان حتما يک تسلا خواهد بود.

1T=1 N /(1A×1M)                                          يک تسلا برابر يک نيوتون بر آمپر متر ميباشد.

پست شماره ی/2

باد ها جه می کنند؟

فرایند تبخیر آب در حرارت...

حرکت اجسام به صورت فیزیکی هنگام افتادن.

پست شماره ی/1

با سلام دوستان عزیز. این مظلب مربوط به علوم پایه ی هشتم و هفتم است.

حرکت مولکول های آب

  

   

تبخیر

    

تقطیر

   

گردش الکترون ها به دور هسته ی اتم

       

    

    

رانش بین بارهای الکتریکی هم نام

                  

                 

نیروی ربایشی بین بارهای الکتریکی ناهم نام

                  

باتری میوه ایی

  

پریسکوپ ( پیرابین )

              

حرکت نوسانی

                                      

موج

 

انتشار موج

       

 

بار های الکتریکی موجود روی والگانومتر

                     

سیخ شدن موها هنگام دست زدن به والگانومتر

                                 

جرقه ی الکتریکی

   

    

آهن ربا

  

     

موتور جت

  

انواع موتور درون سوز

  

  

  

مراحل کار موتور چهار زمانه

                

  

ماشین بخار

 

  

تولید انرژی الکتریکی از نیروی باد

  

 

نیروسنج

                        

نیروی گریز از مرکز

           

آتش فشان

  

مریخ ( سیاره ی سرخ )

   

گردش زمین به دور خورشید

                            

گردش ماه به دور زمین

   

شهاب سنگ

               

تلسکوپ

         

               

                   

                         

                

میکروسکوپ

   

                        

نمونه ی یک میکروب روی لام

   

مشاهده ی میکروب ها با میکروسکوپ

                 

                

مولکول DNA

  

             

  

   

دستگاه گردش مواد

   

قلب

   

             

    

ضررهای کشیدن سیگار برای قلب

   

حرکات دنده های سینه  هنگام تنفس

                         

شش ها

                        

حلق

  

نزدیک شدن اسپرم به تخمک

  

سوره الملك, آيه 30 
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ
بگو به من خبر دهيد اگر آب [آشاميدنى] شما [به زمين] فرو رود چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد

 


موضوعات مرتبط: علوم 
برچسب‌ها: تصویر متحرک علمی